جدول جو
جدول جو

معنی دلی یک - جستجوی لغت در جدول جو

دلی یک(دِ یِ)
دهی است از دهستان گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، با 150 تن سکنه. واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 60 هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به آغاجاری. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنان آن از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دالی بک
تصویر دالی بک
دالی بک (Dolly Back) یکی دیگر از تکنیک های حرکت دوربین در فیلم برداری است که در آن دوربین به طور پیوسته از سوژه دور می شود. این تکنیک برعکس `Dolly In` است و می تواند برای ایجاد حس فاصله، آشکار کردن محیط، یا کاهش تنش استفاده شود.
کاربردهای `Dolly Back`
1. ایجاد فاصله : دور شدن دوربین از سوژه می تواند حس دوری و جدایی را القا کند.
2. آشکار کردن محیط : این حرکت می تواند به تدریج بخش های بیشتری از صحنه یا محیط اطراف سوژه را نشان دهد.
3. کاهش تنش : با دور شدن از سوژه، تنش و هیجان در صحنه کاهش می یابد و بیننده احساس آرامش بیشتری می کند.
4. انتقال به یک صحنه جدید : این حرکت می تواند برای انتقال به یک صحنه یا محیط جدید استفاده شود.
چگونگی اجرای `Dolly Back`
- نصب دوربین روی دالی : مانند `Dolly In`، دوربین روی یک دالی که می تواند روی ریل یا سطح صاف حرکت کند، نصب می شود.
- حرکت به سمت عقب : دالی به آرامی از سوژه دور می شود، که این حرکت باید کاملاً نرم و پیوسته باشد تا تأثیر مطلوب را داشته باشد.
- کنترل سرعت : سرعت حرکت باید متناسب با هدف صحنه تنظیم شود؛ حرکت آهسته برای ایجاد حس آرامش و حرکت سریع تر برای انتقال به صحنه بعدی.
مثال های معروف
- سینمای درام : در صحنه های دراماتیک، دور شدن دوربین می تواند به تدریج کل صحنه یا محیط را آشکار کند و به بیننده دید وسیع تری بدهد.
- فیلم های اکشن : در فیلم های اکشن، این تکنیک می تواند برای انتقال به یک صحنه جدید یا نمایش گسترده تری از محیط استفاده شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از دلیری
تصویر دلیری
دلاوری، جرات، شجاعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ده یک
تصویر ده یک
یک جزء از ده جزء چیزی، یک دهم، عشر، ده یوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلی کک
تصویر کلی کک
سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، اشنگور، خرزل، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سی یک
تصویر سی یک
یک جزء از سی جزء چیزی، یک سی ام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلینیک
تصویر کلینیک
درمانگاه، محلی دارای تجهیزات در یک رشتۀ خاص برای درمان بیماران مربوط به آن رشته، بیمارستانی که در آن دانشجویان پزشکی تحت آموزش بالینی قرار می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ یَ)
دریاچه. دریاژه. دریاهک. دریااک: اندر وی (مملکت روم) دریایکهای خرد است و کوهها و حصارها. (حدود العالم). از بعضی متقدمان حکایت است که آبه دریا یکی بوده است... و قم و ساوه در آن حال هر دو دریا یکی بودند. (تاریخ قم ص 79). از عجایب قم نمکستانی است که به فراهان است به قرب فارجان و آن مانند دریایکی است... مجموع آبهای آن مواضع بدان دریایک روانه گردانند. (تاریخ قم ص 88)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار. سکنۀ آن 160 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز، با 230 تن سکنه. واقع در 18 هزارگزی شرق ایذه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است جزء دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه. واقع در 30 هزارگزی شمال خاوری بخش و 32 هزارگزی راه شوسۀ ترک - میانه، با 163 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
یکی از آنتیلهای کوچک (هند غربی) دارای 57000 تن سکنه که به زبان فرانسه تکلم میکنند. مرکز آن رزو با 12000 تن سکنه است. محصولات منطقۀ حاره را دارد
لغت نامه دهخدا
رود خانه قوها، رودخانه ایست در جهت غربی استرالیا، که از جبال دارلینگ سرچشمه گرفته بسوی جنوب جریان می یابد و پس از طی یک مسافت 108 هزارگزی وارد بحر محیط هندی میشود.
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ)
ابن قراعثمان. وی بعد از پدرش امیر قراعثمان، بر دیاربکر حاکم بود و پس از او پسرش حسن بیک به حکومت آنجا رسید که بعدها توانست بر امیر جهانشاه بن قرایوسف غلبه کند و خود به سلطنت برسد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 429)
ذوالقدرلو. وی پس از کشته شدن خلیل سلطان ذوالقدر، به امرشاه اسماعیل صفوی، به حکومت آن شهر منصوب شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 551)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
از فضلای قرن سیزدهم مصر بود. او راست: عمل الدواوین المتواتر فی بیان رسوم الدفاتر، که در سال 1289 هجری قمری در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس دارالکتب المصریه ج 6 ص 133)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
سیاست. علم سیاست مدن
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ)
چاکرلو. وقتی شاه اسماعیل صفوی پیش از رسیدن سلطنت برای زیارت مرقد جدش شیخ صفی الدین به اردبیل رفت، این علی بیک چاکرلو حاکم آنجا بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 448)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دلیری
تصویر دلیری
دلاوری شجاعت، جرات جسارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیتیک
تصویر پلیتیک
سیاست علم سیاست مدن
فرهنگ لغت هوشیار
مطب، محکمه، درمانگاه فرانسوی درمانکده (مطب)، بالینی (امراض کلینیک بیماری های بالینی) مطب محکمه، بالینی: امراض کلینیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سی یک
تصویر سی یک
یک سی ام یک جزو از سی جزو چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
یک جزو از ده جزو چیزی یک دهم عشر، نوعی مالیات یا عوارضی که باملاک و اراضی تعلق میگرفت عشریه
فرهنگ لغت هوشیار
دم آخر مردن، بحر سوم از هفده بحر اصول موسیقی، (نرد) نشان دادن هر یک از دو طاس یک خال را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیلی
تصویر دلیلی
سیب گلاب از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
((کِ))
ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه (واژه فرهنگستان)، بالینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلیری
تصویر دلیری
دلاوری، شجاعت، جرأت، جسارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلیری
تصویر دلیری
شجاعت
فرهنگ واژه فارسی سره
اچار، کلید قفل
فرهنگ گویش مازندرانی
سکسکه
فرهنگ گویش مازندرانی
عصاره کش، دستگاه شیره کشی از مواد گیاهی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ابزار درتراشیدن قاشق چوبی، وسیله ای برای بیرون آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شکمو
فرهنگ گویش مازندرانی
سوت زدن با کف دست و دهان
فرهنگ گویش مازندرانی
شکم پرست
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک تیغ
فرهنگ گویش مازندرانی